26
مارس

پابلو پیکاسو

پابلو پیکاسو یکی از مهمترین چهره های قرن بیستم در حوزه هنر و جنبش های هنری می باشد . پیکاسو به همراه دیگر نقاش پاریسی ژرژ براک ، از پایه گذاران سبک کوبیسم بودند . پیکاسو همچنین خالق اثر کوبیسمی معروف گرنیکا میباشد . این هنرمند متولد اسپانیا قبل از سن پنجاه سالگی به عنوان یک هنرمند ، شهرت همه گیر پیدا کرد . شهرت این نقاش بیشتر به دلیل آثار متفاوت و خلاقیت خاص وی بود . به واقع در دنیای هنر مدرن کمتر هنرمندی را می توان سراغ گرفت که به مانند وی توجه منتقدان را جلب نموده و جامعه هنر را دستخوش تغییر و تحول کرده باشد .

پابلو پیکاسو یکی از پرکارترین و بانفوذترین هنرمندان قرن بیستم است . او در نقاشی ، مجسمه سازی ، قلم زنی ، طراحی و سفال گری هزاران اثر خلق کرده است . وی مكتب کوبیسم را به همراه جرجیس براک در میان نقاشان جا انداخت و فن اختلاط رنگ بر پرده نقاشی را به عالم هنر معرفی کرد . وی در اسپانیا رشد کرد اما بیشتر سالهای زندگی هنری خود را در فرانسه گذراند . در سال ۱۸۹۵ به همراه خانواده به بارسلونا تغییر مکان دادند و پابلو پیکاسو در آنجا در آکادمی هنرهای عالی به نام لالنجا به تحصیل مشغول شد .

در اوایل کارش ، دیدار او از مکان ها و گروه های مختلف هنری تا سال ۱۸۹۹ در پیشرفت هنریش بسیار تأثیرگذار بود . در سال ۱۹۰۰ میلادی اولین نمایشگاه پابلو پیکاسو در بارسلونا تشکیل شد . در پاییز همان سال به پاریس رفت تا در آنجا مطالعاتی در ابتدای قرن جدید داشته باشد و در آوریل ۱۹۰۴ در پاریس اقامت کرد و در آنجا به وسیله آثار امپرسیونیست خود به شهرت رسید . در طول زندگی طولانی هنری خود ، حجم غنی و عظیمی تابلوی نقاشی ، طراحی ، مجسمه ، آثار سرامیک و آیتمهای دیگر هنری ، مانند طرح های لباس خلق کرد . پابلو به دلیل سلبریتی بودنش تاثیرات زیادی را نیز بر دیگر هنرمندان جهان بر جای گذاشت . وی استعداد خاصی در خلق آثار با سبکهای مختلف و متفاوت داشت . پس از مرگش در سال 1973 همچنان بر روی هنرمندان گوناگون از نظر سبک هنری و نقاشی تاثیر گذار است.

همانطور که اشاره شد وی خالق سبک کوبیسم بود که جزو سبکهای جنبش آوانگارد به حساب می آید که برای همیشه چهره نقاشی و مجسمه سازی اروپا را دستخوش تغییر و تحول نمود . این سبک هنری همچنین بر روی موسیقی ، معماری و معماری داخلی و دکوراسیون نیز تاثیرات زیادی بر جای گذاشت . موضوعات و اشیاء در این سبک ، شکسته شده و در غالب هندسی و آبستره بازتولید می شوند . زمانی که در فرانسه این دو هنرمند در حال پایه گذاری سبک کوبیسم بودند ریشه های جنبشهای هنری در سبکهای دیگر ، مانند دادائیسم و فوویسم در حال شکل گیری بود . پیکاسو همچنین یکی از پایه گذاران سبک اسمبل در مجسمه سازی و همینطور تکنیک کلاژ در نقاشی بوده است . یکی از پیشگامان ساخت مجسمه با اشیاء روزمره زندگی مانند قطعات پلاستیک ، تکه های چوب و …. همانطور که گفته شد ، پیکاسو بوده است . این سبک به مرور پیروان زیادی پیدا کرد و منتقدین هنری بر این اعتقاد هستند که این سبک در هنر مجسمه سازی انقلابی بر پا کرد .

بیوگرافی و دوره های هنری:

 پیکاسو در شهر مالاگای اسپانیا به دنیا آمد ، پدر او دن خوزه روتسی بلاسکو و مادرش ماریا پیکاسو لوپز نام داشتند . نام اصلی وی پابلو روتسی وای پیکاسو می باشد ، نام های طولانی که مشتق از نام پدر و مادر می باشد در سنت آندلوسی امری مرسوم است . پدرش نقاش و مدرس هنر بود و تاثیر زیادی بر روی طراحی های پسر خود در سالهای ابتدایی زندگی وی گذاشت . در برخی یادداشتها از قول مادر وی نقل شده که اولین جمله ای که پابلو بر زبان آورد این بود که « من یک مداد می خواهم » . پابلو پیکاسو از همان دوران کودکی به نقاشی علاقه پیدا می کند و نزد پدرش که معلم یک آموزشگاه هنری بود ، اصول اولیه نقاشی را فراگرفت و دوستانش را با کشیدن نقاشی بدون بلند کردن قلم یا نگاه کردن به کاغذ سرگرم می ساخت .

در سن هفت سالگی وی مبانی پایه هنر و طراحی را از پدر خود فرا گرفت . به دلیل گرایش هنری سنتی ، پدر پابلو بر این اعتقاد بود که برای یادگیری طراحی ، کپی کردن آثار اساتید قدیم و طراحی از روی مدل زنده انسان و مجسمه های فیگوراتیو برای فرزند هنر آموزش بسیار مفید می باشد . در سال 1981 و در سن ده سالگی ، خانواده اش به شهر کرونا نقل مکان کردند . جایی که پدر وی در یک مدرسه هنر ، سمت استادی را دریافت کرده بود . آنها چهار سال را در این شهر سپری کردند . در این دوره پدر با توانایی هنری و تدریس هنری که داشت دریافت که پسرش در سن سیزده سالگی از وی پیشی گرفته است و دیگر چیزی برای عرضه کردن به پسرش ندارد . در سالهای آینده تاثیر آموزشهای پدر در کار پابلو کاملا مشهود شد و آموزش تکنیکهایی که از پدر فراگرفته بود به او کمک شایانی کرد . پابلو و خانواده اش دوران بسیار وحشتناکی را در پی مرگ خواهر هفت ساله وی بر اثر دیفتری سپری کردند . آنها به بارسلونا نقل مکان نموده و پدر وی در یک مدرسه هنرهای زیبا در این شهر مشغول به کار شد .

قاعدتا شهر بارسلونا نسبت به مکانهایی که در گذشته وی در آنها به یادگیری هنر پرداخته بود از سطح بالاتری از امکانات برخوردار بود . پدر وی تلاش بسیاری در جهت متقاعد کردن مسئولان هنری شهر برای گرفتن امتحان ورودی از پابلو برای دوره آموزشی پیشرفته کرد . پیکاسوی جوان به راحتی امتحان را از سر گذرانده و شروع به یادگیری نقاشی و طراحی در سطح پیشرفته نمود . در سن شانزده سالگی وی را به مشهورترین مدرسه هنری اسپانیا در مادرید « آکادمی سلطنتی سن فرناندو » فرستادند . اما آموزشها و درورس این آکادمی رضایت او را جلب نکرد و خیلی زود رفتن به کلاسها را متوقف و شروع به گشتن در شهر مادرید و بازدید و مطالعه آثار فرانسیس گویا و ال گرکو کرد . بدنه و ساختار کلی آثار وی تقریبا در دوران بچگی اش شکل گرفت و تا زمان مرگ در آثار او نمایان بود و در بسیاری از آثار خلق شده توسط وی میتوان رد پایی از دوران کودکی و نوجوانی وی را مشاهده نمود . از نظر این خصیصه و ویژگی ، شاید بتوان این هنرمند را در درجه اول ، نسبت به هنرمندان دیگر قرار داد .

اگر به آثار ابتدایی وی نگاه کنیم خواهیم دید که خطوط بچه گانه ای که در ابتدا در کارهای او قابل مشاهده بوده ناپدید شده اند . به عقیده منتقدین هنری این قسمت نقطه آغاز آثار حرفه ای پیکاسو می باشد .  در حدود سن چهارده سالگی وی پرتره عمه پپا را به تصویر کشید که به عقیده بسیاری از هنر شناسان یکی از بهترین پرتره های خلق شده در آن دوران در سراسر اروپا می باشد .

در سال 1897 و در سن شانزده سالگی وی برنده جایزه دانش و خیریه شد . تکنیک رئال وی بسیار تحت تاثیر آموزشهای پدر و آموخته های او در سنین کودکی بود . اما گفتن این نکته مهم است که او بسیار تحت تاثیر سمبلیسم ها نیز قرار گرفت . همین امر باعث توجه اش به هنر مدرن شده و اولین تصمیمات وی در جهت مسافرت به پاریس را باعث شد .

در پاریس دوست شاعر وی ، مکس جیکوب شروع به آموزش فرانسوی به پیکاسو کرد ، پابلو در طول این مدت به واقع مفهوم فقر ، گرسنگی و سرما را درک کرد . او آثار خود را برای گرم شدن در آپارتمان می سوزاند . وی در اقامت طولانی خود در پاریس با تعدادی از بزرگترین نقاشان و هنرمندان قرن وارد رابطه دوستی شد . هنرمندانی مانند آمادئو مودیلیانی و مارک شاگال جزو این دسته بودند . وی همینطور با شاعر مشهور فرانسوی گیوم آپولینر نیز دوست بود . این دوستی برای پابلو دردسر ساز شد ، چراکه وی یکی از مظنونین سرقت تابلوی لبخند ژکوند در سال 1911 بود ، و این امر باعث شد که پیکاسو نیز در لیست مظنونین قرار گیرد . آنها مدتی را نیز تحت بازجویی قرار گرفتند . اما به دلیل نبود مدارک بعد از مدتی آزاد شدند . تابلوی ژکوند نیز دو سال بعد در فلورانس ایتالیا کشف شد . سارق اثر یک طراح دکور ایتالیایی به نام وینچنزو پروجیا بود .

به همین دلیل بدینگونه تفسیر شد که وی با حرکتی نوآورانه سبک جدیدی از هنر را خلق کرده و شروع به تغییر در تاریخ هنر کرده است . بعد از این رویداد بود که وی ناگهان احساس آزادی بسیاری در ترک اصول آکادمیک و کلاسیک حاکم بر هنر فرانسه کرده و شروع به تولید آثار هنری جدیدی با سبک منحصر به فرد کرد . در همین دوره بود که وی کم کم و با تولید آثار هنری مختلف راه خود را در ابداع سبک کوبیسم یافت و همین امر منجر به تولید آثار وی در سبک کوبیسم در سالهای پیش رو شد .

دوره هنری کوبیسم 1919-1909:

سبک کوبیسم در پیکاسو نتیجه تاثیر از بسیاری از آثار هنرمندانی مانند هنری روسو و پل سزان و همینطور آثار هنر قبیله ای آفریقا می باشد و به طور کل می توان گفت اینها از عوامل تاثیر گذار در خلق این سبک توسط وی میباشد . هنر کوبیسم ، استیلایی که هنر رنسانس تا آن زمان بر هنر جهان داشت را از بین برد . در طول این دوران ، آثار پیکاسو و براک کاملا بر روی رنگهای طبیعی و خالص متمرکز بود ، و همینطور طراحی آثار بر اساس جداسازی آنها و آنالیز کردنشان شکل می گرفت . به بیان دیگر پس از تجزیه و تحلیل موضوع مورد نظر ، آنرا به شکل اشکال هندسی جداگانه درآورده و به تصویر می کشیدند . جنبش کوبیسم تاثیر بسیار مهمی در معرفی هنر مدرن اروپا به سراسر جهان داشت .

در این سبک ترکیب کردن فرمها و به وجود آوردن یک شکل جدید از دل فرمهای مورد نظر از اهمیت خاصی برخوردار می باشد . رنگ در این نوع از نقاشی اهمیت زیادی را دارا می باشند ، زیرا غنای رنگ باعث حجیم تر به نظر رسیدن شکلها شده و همینطور به حالت دکوراتیو کار نیز غنای خاصی می بخشد . در این سبک از اشیایی خارج از حوزه نقاشی مانند روزنامه و یا مثلا یک تکه از پاکت تنباکو نیز برای خلق اثر هنری استفاده می گردد ، همین امر باعث تولد تکنیک « کلاژ » نیز شد . همین تکنیک کلاژ در اثر، باعث غنای بافت شده و همینطور نوعی جدید از حس نقاشی را در بیننده القاء می نماید . این نوع جدید از رنگ گذاری و فیگورهای هندسی ، سبک جدیدی از هنر نقاشی را به جهان عرضه کرد که برای سالها دنیای هنرهای بصری را دستخوش تغییر و تحول نمود .

دوران متاخر به مانند هر هنرمند بزرگ دیگری پیکاسو نیز به ایتالیا سفر کرد ، سفر او در سال 1917 بود ، او در این سفر تاثیرات بسیاری از آثار رافائل گرفت و در نتیجه توجه به این نقاش به طرف سبک نئوکلاسیک معطوف شد . کارهای پایانی وی ترکیبی از تمامی سبکهایی بود که در طول زندگی تجربه کرده بود . وی در این سالها به مجسمه سازی در ابعاد بزرگ پرداخت و همینطور دست به خلق نقاشی هایی با رنگهای بیشتر و احساسی تر زد . در طول این مدت ، وی از الهام گرفتن و تجربه کردن کارهای کلاسیکی که در طول زیست هنری خود آنها را تجربه کرده بود ، لذت می برد . وی در طول این دوره ، آثاری را با الهام از اساتید قدیمی مانند فرانسیس گویا ، دیگو ولاسکوئز و ادوارد مانه خلق کرد . آثاری مانند کشتار در گره با الهام از اثر « کشتار » متعلق به فرانسیس گویا ، ندیمه ها با الهام از « ندیمه های ولاسکوئز » و « صبحانه بر روی چمنزان » با الهام از کار ادوارد مانه ، از مهمترین نمونه های این دسته از آثار پیکاسو می باشند .

و بسیاری از این آثار همچنان الهام بخش هنرمندان و هنرجویان در سراسر جهان می باشد . آثار این نقاش حتی در حال حاضر نیز بیانگر غنا و اهمیت هنر مدرن می باشد و همچنان بسیاری از زیبایی شناسان و منتقدان بزرگ هنر به کارهای این نقاش رجوع می کنند . کارهای متاخر وی همینطور الهام بخش جنبش نئواکسپرسیونیسم در هنر مدرن می باشد . زمانی که پیکاسو در سن 91 سالگی در گذشت یکی از موفق ترین و مشهور ترین هنرمندان دنیا بود . از نکات قابل توجه و بسیار جالب در مورد این هنرمند این است که وی در هر دو حوزه هنر مدرن و هنر سنتی دارای بصیرت بوده و به زیبایی این دو حوزه هنری را با یکدیگر ترکیب می نمود . وی در طول 78 سال فعالیت هنری 13500 نقاشی ، 100000 چاپ دستی 34000 تصویرسازی خلق کرد . وی را در کثرت و کیفیت آثار با ویلیام شکسپیر در ادبیات و زیگموند فروید نمایند . وی در اواخر عمر خود ، طی سخنانی جنجالی و بحث بر انگیز ، مردمان در روانشناسی مقایس هم عصرش را بخاطر پذیرش و پیروی از سبک هنریش ، به سبک مغزی متهم نموده و اعترافات دردناکی را بیان نموده است . در منابع فارسی مربوط به پیکاسو در این زمینه ، کمتر گفتگو شده است . در بسیاری از موارد دیده شده که خواننده فارسی زبان ، در برابر مطرح شدن این موضوع و این اعترافات پیکاسو ، جبهه گرفته و بیان کننده این موضوع را ،به باد تهمت و ناسزا میگیرد .

اعترافات دردناک پیکاسو ، روز نامه گاردین ۱۲ دسامبر ۲۰۱۰ : در این مقاله اشاره میشود که پیکاسو طی سخنانی به « جوانی پانینی » Giovanni Panini که در این مقاله بعنوان writer از ایشان نام میبرد ، اظهار نموده که : « من زمان خود را به خوبی درک کرده و به بهترین نحو از سبک مغزی و بیهودگی و طمع مردمان دوره معاصر خود بهره برداری نموده و به ثروت و شهرت رسیده ام . » پیکاسو از این سخنان بعنوان اعترافاتی تلخ و دردناک یاد میکند که با بیان آنها میخواهد شایستگی خود را بعنوان فردی صادق و راستگو به اثبات برساند . متن دقیق ترجمه این قسمت از مقاله در ذیل می آید : شاید شرح خیال پرستی پیکاسو را در گفته خودش به نویسنده ای بنام جوانی پانینی در سال ۱۹۵۲ بتوان یافت : « امروزه همانطور که میدانید من معروف و ثروتمند هستم با این وجود در تنهایی خود ، خود را هنرمندی به معنای اصیل کلمه نمیدانم . نقاشان بر جسته و بزرگ مانند جوتو ، تیسین ، رامبراند و یا گویا هنرمندان واقعی هستند و من تنها سر گرم کننده ای برای مردم زمانم بودم . کسی که زمان خود را به خوبی درک کرده و به بهترین نحو از سبک مغزی و بیهودگی و طمع مردمان دوره معاصر خود بهره برداری کرده است . اقرار من اعترافی تلخ است . دردناکتر از آنچه بنظر میرسد . اما حداقل این شایستگی را دارد که مخلصانه و از روی صداقت است.»

حقایق باور نکردنی درباره پابلو پیکاسو

حقایق باورنکردنی در مورد پیکاسو در کنار خلاقیت و نبوغی که داشت ، پیکاسو مردی عجیب بود که مباحث زیادی در موردش مطرح می شد . بسیاری معتقدند همین مسائل بود که او را معروف ساخت .

۱. اسم کامل پیکاسو از 23 کلمه تشکیل شده . اسم کامل پیکاسو عبارت است از : پابلو دیگو خوزه فرانسیسکو دپائولا یوان نپوموسنو ماریا دلاس رمدیوس سیپریانو دلاسانتیزیما ترینیداد مارتیر پاتریک کلیتو رویزی پیکاسو ( Pablo Diego José Francisco de Paula Juan Nepomuceno María de los Remedios Cipriano de la Santísima Trinidad Martyr Patricio Clito Ruiz y Picasso ) . اسم او از نامهای چند قدیس و خویشاوندانش گرفته شده است . اسم ” پیکاسو ” در حقیقت از مادرش گرفته شده است ، ماریا پیکاسو لوپز . نام پدرش خوزه رویز بلاسکو است .

2. هنگام تولد قابله اش فکر کرده او مرده است . پیکاسو هنگام تولد چنان نحیف بود که قابله فکر کرده بود او مرده است و او را روی میز گذاشته بود تا به مادرش نشان دهد . عموی او که دکتر بود جانش را نجات می دهد ، خودش می گوید : عمویم در آن زمان عادت داشت سیگار برگ بکشد ، وقتی من به دنیا آمدم و روی میز گذاشته بودنم او یکی به سیگارش زد و دودش را به سمت من فرستاد و من فورا چهره ام درهم کشیده شد و شروع به گریه کردم .

3. اولین کلمه ای که پیکاسو به زبان راند ، مداد بود . به نظر پیکاسو ذاتا هنرمند به دنیا آمده بود . اولین کلمه ای که او توانست ادا کند مداد بود . پدر او ، رویز ، که هنرمند و پروفسور هنری بود از 7 سالگی رسما به او هنر تدریس می کرد . در 13 سالگی پدرش تصمیم گرفت که نقاشی را کنار بگذارد چون پیکاسو از او جلو زده بود. اولین نقاشی پیکاسو در سن 9 سالگی که هنوز از لحاظ جسمی هم ضعیف بود . او اولین نقاشی اش را تکمیل کرد : تصویر مردیست سوار بر اسب در میدان گاوبازی.

4. اولین نقاشی مهم او که کاری آکادمیک به شمار می آمد ” اولین عشای ربانی ” بود که مادر ، پدر و خواهر کوچکترش را که در مقابل کشیشی زانو زده اند . به تصویر کشیده است . او این کار را در 15 سالگی انجام داده است .

5. پیکاسو دانش آموز بدی بود شکی نیست که پیکاسو واقعا نابغه بوده است . از لحاظ هنری چند سال از همکلاسی هایش که همگی 5 تا 6 سال از او بزرگتر بودند جلوتر بود . اما او از اینکه مجبورش کنند کاری را انجام دهد بسیار متنفر بود و به خاطر نافرمانی بارها در مدرسه حبس می شد تا تنبیه شود . خودش می گوید : ” چون دانش آموز بدی بودم مرا توی یک سلول کوچک با دیوارهای رنگ پریده و یک نیمکت حبسم میکردند . من آنجا را دوست داشتم چون همراه خودم تخته نقاشی میبردم و دائم نقاشی میکردم . می توانستم برای ابد آنجا بمانم و بی وقفه نقاشی کنم ”

6. اولین کار رسمی پیکاسو: پیکاسو اولین قرار داد رسمی خود را در پاریس با دلال هنری پیر مناک امضاء کرد و قرار شد حقوقی برابر با 50 فرانک در ماه ( نزدیک به 750 دلار امروزی ) دریافت کند .

7. آیا پیکاسو مونالیزا را دزدیده است ؟ حقیقتا نه ، اما در سال 1911 وقتی تابلوی مونالیزا از موزه لوور دزدیده شد پلیس به سراغ دوست شاعر پیکاسو به نام گیلامه آپولیانیر رفت و او انگشت اتهام را به سمت پیکاسو گرفت . بنابراین پلیس پیکاسو را برای بازجویی بازداشت کرد اما هردوی آنها بعدا آزاد شدند .